زهره گلیزهره گلی، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

یکی یه دونه زهره دردونه

یه پست جامونده از 6 ماهگی

این اولین باری بود که به موهات گیره زدم و حسابی ذوق کردم! این ماشین شارژی رو بابابزرگ و بابا برا زهره خانوم گرفتن.(مرسی) اینجا هم خانه بهداشته که برا واکسن 6 ماهگی رفته بودیم. نمی ترسی که؟!   بعد واکسن تب کردی. اولین حریره،عجب لذتی داشت! خودم می تونم! اینجا دیگه استاد شدی! اینم دومین بار که تو ظرف خرسیت دادم بهت! پ ن: رنگ نارنجی بهترین رنگ برای غذا خوردن کودکانه، چون اشتها رو زیاد می کنه. دهم اسفند عروسی دایی جون بود و این لباس عروس هم هدیه شون بود به زهره خانوم!(دستشون درد نکنه)   ...
18 فروردين 1392

بهترین بهار عمرم!

اولین بهار زندگی زهره جان و بهترین بهار عمر من، سال 1392 مبارک!   دختر خوبم بیا یادمان باشد که زیبایی های کوچک را دوست بداریم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند. یادمان باشد که دیگران را دوست بداریم آن گونه که هستند، نه آن گونه که می خواهیم باشند.                            یادمان باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگریم،که ما اگر خود با خویشتن آشتی نکنیم هیچ شخصی نمی تواند ما را با خود آشتی دهد.           &nb...
17 فروردين 1392

ز گهواره تا گور دانش بجوی

یکی از برکات وجود زهره خانوم قبول شدن مامان تو دانشگاه بود، به لطف خدا تکمیل ظرفیت همون شهری که دوست داشتم و برام راحت تر بود قبول شدم، 2 بار اول خاله رقیه مهربون(دوست مامان) همرامون اومد دانشگاه و زحمت نگهداری دخمری رو کشید، ازش ممنونیم،(زهره جان 5 ماهه بود) دفعه آخرم دختر طلا رو بردم مهد اما انقدر غریبی کرد و بهونه گرفت که عذرمون رو خواستند، و اون سفر به هر سختی که بود به خیر گذشت، اونجا هربار که بریم ، می ریم خونه طاهره خانوم(اقوام مامان) که حسابی باعث زحمتشون شدیم، همینجا ازشون یه تشکککککککککککککککککککککککککککککککر گنده میکنیم و براشون از خدای مهربون عاقبت به خیری و سلامتی درخواست می کنیم،   اینجا هم خو...
4 فروردين 1392