زهره گلیزهره گلی، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

یکی یه دونه زهره دردونه

مرور خاطرات چند ماه گذشته

برام هیچ حسی شبیه تو نیست کنار تو درگیر آرامشم همین از تمام جهان کافیه همین که کنارت نفس میکشم برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی تماشای تو عین آرامشه تو زیباترین آرزوی منی                              به دخترم: فکر آرام،‌ روحیه ی شاد،‌ دل دریایی،‌ دنیای پر از شادی،‌ دوستان ناب،‌ اعتماد همیشگی به خدای بزرگ خواست امروزم برای هر روز توست....   خونه ی دانشجویی ایام امتحانات مامان هفت سین امسالمون که تودقیقه ی نود آم...
9 مرداد 1393
1112 10 12 ادامه مطلب

آتلیه مامان 9 ماهگی

عمــــــــــــــــــــــــــرم تویــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی! بازم هست، بریم ادامه مطلب.... اینجا رفته بودیم به روستای سرسبز دلفارد خونه خاله ی مامان... خودم قربون اون چشاتم... دیوونه ی اون نگاتم.... فدای خنده هاتم... عاشق اون لباتم... ایلیا، زینب، زهره نوش جان عزیزم... مامان چرا تو دهنم جاش نمیشه؟! به زورم که شده باید جات بدم به دخترم: آتلیه ی خدایی ات سرشار از عکسهای زیبا !!!   ...
11 تير 1392

آتلیه مامان 7 ماهگی

به دخترم: 8 ماه از با تو بودن گذشت، 8 ماه با خاطرات خوب و بد گذشت، اما با بودن تو خیلی خیلی خوش گذشت. خدا رو شاکرم که گلی به قشنگی تو بهم داده و نعمت بزرگی به اسم مادر بودن رو نصیبم نموده،  دخترم، مهربانم! طنین صدایت وقتی که می گویی "ماما" نغمه دلنشینی است که روحم را تازگی دوباره می بخشد ، دخترم، میوه ی دلم! خواستار آن روز که نه ،روز هایی ام که تو را مایه ی سربلندی امام عصر( عج الله تعالی فرجه شریف) ببینم. بدان که رضایت من به عنوان مادر از توی فرزند با خدا بودنت و به یاد خدا بودنت است. لحظه لحظه ی عمرت آغشته به عطر وجود خدا باد! " غم نبینی عمرم! " خوشگل من! این روسری مال بچگیای منه! ...
4 ارديبهشت 1392
1