آتلیه مامان 7 ماهگی
به دخترم:
8 ماه از با تو بودن گذشت، 8 ماه با خاطرات خوب و بد گذشت، اما با بودن تو خیلی خیلی خوش گذشت. خدا رو شاکرم که گلی به قشنگی تو بهم داده و نعمت بزرگی به اسم مادر بودن رو نصیبم نموده،
دخترم، مهربانم! طنین صدایت وقتی که می گویی "ماما" نغمه دلنشینی است که روحم را تازگی دوباره می بخشد ،
دخترم، میوه ی دلم! خواستار آن روز که نه ،روز هایی ام که تو را مایه ی سربلندی امام عصر( عج الله تعالی فرجه شریف) ببینم.
بدان که رضایت من به عنوان مادر از توی فرزند با خدا بودنت و به یاد خدا بودنت است.
لحظه لحظه ی عمرت آغشته به عطر وجود خدا باد!
" غم نبینی عمرم! "
خوشگل من!
این روسری مال بچگیای منه!
چه خوردنی شدی!
کشته مرده ی این ژستتم!
اینحا با تو رفتیم داخل محوطه ی جلوی خونمون!
تو چقد شبیه منی!
آب تنی کردم ،عکسشم گرفتم!
اینجا ورودی آشپزخونه مونه، من داشتم آشپزی می کردم که بابایی صدام کرد، برگشتم دیدم فقط یه دست به دیوار گرفتی و وایسادی، انقدر ذوق زده شدم که کلی شعر برات خوندم!
نازتو خریدارم!